سه‌شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۵

قسمت 8

وقتی که میجر گرم سخنرانی بود چهار موش صحرایی از سوراخهای خود بیرون خزیده بودند و چمباتمه زده مشغول استماع سخنرانی بودند . چشم سگها ناگهان به آنها افتاده بود و اگر جانی به سلامت بدر بردند صرفا در اثر فرار سریع آنها به سوراخهایشان بود . میجر پاچه خود را به علامت سکوت بلند کرد . گفت رفقا در اینجا نکته ای است که باید روشن شود و آن اینکه حیوانات غیر اهلی از قبیل موش و خرگوش در عداد دوستانند یا دشمنان؟ بیایید رای بگیریم . من پیشنهاد میکنم که موضوع آیا موشها در زمره دوستان هستند در جلسه مطرح و مذاکره و اخذ رای شود . فورا رای گرفتند و با اکثریت چشمگیری تصویب شد که موشها از دوستانند . فقط چهار رای مخالف بود:سه سگ و گربه و بعد معلوم شد گربه بر له و علیه هر دو رای داده است . میجر به سخن ادامه داد:مطلب زیادی برای گفتن ندارم . فقط تکرار میکنم که برای همیشه وظیفه خود را در دشمنی نسبت به بشر و راه و روش او به یاد داشته باشید . هر موجودی که روی دو پا راه می رود دشمن است . و همچنین به خاطر بسپارید که در مبارزه علیه بشر هرگز نباید به او تشبه کنیم حتی زمانی که بر او پیروز گردید از معایب او بپرهیزید . هیچ حیوانی نباید در خانه سکنا جوید یا بر تخت بخواب یا لباس بپوشد یا الکل بنوشد یا دخانیات استعمال کند یا با پول تماس داشته باشدو یا در امر تجاری وارد شود . تمام عادات بشری زشت است . مهمتر از همه این که هیچ حیوانی نباید نسبت به همنوع خود ظالمانه رفتار کند ضعیف یا قوی زیرک یا کودن همه با هم برادریم . هیچ حیوانی نباید حیوان دیگری را بکشد . همه حیوانات برابرند . و حالا رفقا میروم سر داستان خواب شب قبل:
تا فردا ........ .

هیچ نظری موجود نیست: