شنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۵

قسمت 22

خوکها يراق خانه را مرکز فرماندهي کرده بودند . شبها در آنجا از روي کتابهايي که از خانه آورده بودند آهنگري و نجاري و ساير صنايع ضروري را ياد مي گرفتند . اسنوبال سرگرم داير کردن تشکيلاتي بود که آنها را کميته هاي حيواني ميناميد . در اين امر پشتکار خستگي ناپذيري داشت . براي مرغها کميته توليد تخم مرغ , براي گاوها اتحاديه دم تيزان , کميته تجديد نظر در تعليمات رفقاي غير اهلي (هدف آن رام کردن حيواناتي از قبيل موش و خرگوش بود ), براي گوسفندان جنبش پشم سفيدتر و کميته هاي ديگر تشکيل داده بود , به علاوه کلاس مقدماتي به منظور تعليم خواندن و نوشتن تاسيس کرده بود . به طور کلي اين طرحها با شکست مواجه شد . مثلا کميته تجديد نظر در تعليمات رفقاي غير اهلي تقريبا بلافاصله منحل شد چون وحوش از راه و رسم اوليه خود عدول نميکردند و وقتي با آنها سخاوتمندانه رفتار ميشد از وضع سواستفاده ميکردند . گربه عضو اين کميته شد و چند روزي خيلي فعال شد . يکروز دوستان ديدند که بر بام نشسته و با گنجشکهاي دور از دسترسش حرف ميزند . مي گفت: حالا ديگر همه حيوانات با هم دوستند و هر گنجشکي که بخواهد ميتواند پرواز کند و روي پنجه من بنشيند . ولي گنجشکها فاصله خود را با او حفظ ميکردند . کلاسهاي خواندن و نوشتن با موفقيت زيادي همراه بود . در پاييز تقريبا همه حيوانات مزرعه تا حدي با سواد شده بودند . خوکها خواندن و نوشتن را به کمال ياد گرفته بودند . سگها نسبتا خوب ميخواندند ولي سواي هفت فرمان علاقه اي به خواندن هيچ چيز نداشتند . موريل , بز سفيد , از سگها بهتر ميخواند و گاه تکه پاره هاي روزنامه را که در زباله پيدا ميکرد براي سايرين ميخواند . بنجامين به خوبي خوکها ميخواند اما از آن استفاده نميکرد , مي گفت : تا آنجا که خبر دارد چيزي نيست که به خواندنش بيارزد . کلوور تمام حروف الفبا را مي دانست ولي از ساختن کلمه عاجز بود . باکسر از حرف (ت) جلوتر نرفت . با سم بزرگش روي خاک الف ب پ ت را رسم ميکرد و بعد با گوش خوابيده به حروف خيره ميشد . گاهي کاکلش را تکان ميداد و با تمام نيرو سعي ميکرد حروف بعدي را به خاطر بياورد ولي توفيق نمي يافت . چند بار ج چ ح خ را هم ياد گرفت ولي هر بار که آنها را به ياد داشت متوجه ميشد که الف و ب و پ و ت را فراموش کرده است . بالاخره مصمم شد که به همان چهار حرف اول قناعت کند و مرتب هر روز يکي دو بار آنها را مي نوشت تا ذهنش آماده باشد . مالي جز چهار حرف اسم خودش از فراگرفتن ساير حروف سر باز زد . اين حروف را با ساقه هاي نازک درخت مي ساخت و با يکي دو گل آنها را زينت ميداد و به به گويان دورش مي گشت .

تا روزي ديگر ….. .

هیچ نظری موجود نیست: