یکشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۵

قسمت 6

تازه نمی گذارند این زندگی نکبتبار به حد طبیعی خود برسد . از لحاظ خودم شکایتی ندارم چه من از جمله خوشبختها بوده ام . دوازده سال عمر کرده ام و متجاوز از چهارصد توله آورده ام . زندگی طبیعی هر خوکی چنین است . اما هیچ حیوانی نیست که بالاخره از لبه تیغ رهایی پیدا کند . شما توله خوکهای پرواری که جلو من نشسته اید در خلال یک سال همه روی تخته سلاخی ضجه تان به عرش خواهد رفت . این مصیبت بر سر همه ما گاوان و خوکان و مرغان و گوسفندان خواهد آمد . حتی اسبان و سگان هم سرنوشت بهتری ندارند . تو باکسر روزی که عضلات نیرومندت قدرت خود را از دست بدهند جونز تو را به سلاخی می فروشد تا سرت را از تن جدا سازد و برای سگهای شکاری بپزد . تازه سگها هم وقتی پیر شدند جونز آجری به گردنشان می بندد و در نزدیکترین برکه غرقشان میکند . بنابراین رفقا آیا مثل روز روشن نیست که تمام نکبت این زندگی ما از ظلم بشری سرچشمه گرفته؟ بشر را از میان بردارید و مالک دسترنج خود شوید . فقط از آن پس می توانیم آزاد و ثروتمند گردیم . چه باید بکنیم؟
تا فردا.........

هیچ نظری موجود نیست: