پنجشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۵

قسمت 27

وقتی که غله درو و انباشته شده بود و حتی مقداری از آن خرمن کوبی شده بود دسته ای از کبوتران میان هوا چرخی زدند و با هیجان و اضطراب فوق العاده در حیاط قلعه حیوانات فرود آمدند . جونز و کلیه آدمهایش بعلاوه شش تن از مزرعه فاکس وود و پینچ فیلد از دروازه پنج کلونه وارد شده بودند و از راه ارابه رو به سوی مزرعه می آمدند و همه غیر از جونز که پیشاپیش میامد و تفنگی در دست داشت چماق و چوب داشتند . مسلم بود که به منظور تسخیر مجدد قلعه می آیند . از مدتها پیش انتظار این امر میرفت و تمام احتیاط لازم به عمل آمده بود . اسنوبال که جنگهای ژول سزار را از روی یک نسخه قدیمی که در خانه یافته بود مطالعه کرده بود مسئول عملیات دفاعی بود و فورا دستورات لازم را صادر کرد و ظرف دو دقیقه هر حیوانی سر پست خود حاضر بود . به مجردی که آدمها به مزرعه نزدیک شدند اسنوبال اولین حمله را آغاز کرد . کبوترها که کل تعدادشان بالغ بر سی و پنج بود پرواز کنان در هوا روی سر مردم فضله انداختند و هنگامی که آدمها سرگرم رفع این گرفتاری بودند اردکها که پشت پرچین مخفی بودند حمله کردند و ماهیچه های پای آنها را با شدت منقار زدند . این قسمت در واقع مانور کوچکی بود و صرفا به منظور ایجاد بی نظمی مختصری طرح شده بود و آدمها به سهولت غازها را به وسیله چوب عقب راندند .سپس اسنوبال به حمله دوم پرداخت :
تا روزی دیگر ...... .

هیچ نظری موجود نیست: