جمعه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۶

قسمت 55

در خلال اين مدت ناپلئون با وساطت ويمپر در مقام معامله پيچيده اي با فردريك و پيل كينگتن برآمده بود . الوار هنوز فروش نرفته بود . فردريك بيشتر طالب خريد , ولي قيمت عادلانه پيشنهاد نمي داد . هنوز شايع بود كه فردريك و كسانش در مقام توطئه براي حمله به قلعه حيوانات و خراب كردن آسياب بادي , كه حس حسادتشان را برانگيخته بود , هستند . مسلم گشته بود كه اسنوبال هنوز در پينچ فيلد در كمين است . در اواسط تابستان حيوانات از اينكه سه مرغ اعتراف كردند كه به تحريك اسنوبال در توطئه قتل ناپلئون دست داشته اند متوحش شدند . مرغها بي درنگ اعدام شدند و احتياطات لازم براي حفظ جان ناپلئون بعمل آمد . شبها چهار سگ در چهار گوشه تختخوابش پاس مي دادند و خوك جواني به نام پينك آي غذاي او را قبلا مي چشيد مبادا كه مسموم باشد . در همان اوان خبر منتشر شد كه ناپلئون ترتيب فروش الوار را به آقاي پيل كينگتن داده است و معاملات پاياپاي ديگري هم بين قلعه حيوانات و فاكس وود به عمل خواهد آمد . هر چند رابطه ناپلئون و پيل كينگتون از طريق ويمپر بود ولي تقريبا دوستانه بود . حيوانات به پيل كينگتون چون آدم بود اعتماد نداشتند ولي بمراتب او را به فردريك كه هم از او هراسان بودند و هم نفرت داشتند ترجيح مي دادند . وقتي فصل تابستان سپري شد و آسياب بادي در شرف اتمام بود شايعه حمله خائنانه هر دم بيشتر قوت مي گرفت . گفته ميشد كه فردريك بيست مرد مسلح دارد و دم قاضي و شهرباني را هم ديده است تا اگر زماني سند مالكيت قلعه حيوانات را به چنگ آورد مواخذه اي در كار نباشد . به علاوه داستانهاي دلخراشي از ظلم فردريك نسبت به حيواناتش از پينچ فيلد درز كرده بود . ميگفتند اسب پيري را تا سر حد مرگ تازيانه زده است , گاوهايش را گرسنگي داده و سگي را زنده زنده به تنور انداخته است و براي سرگرمي خروسها را با بستن تيغ نازكي به پاهايشان به جنگ وا مي دارد . حيوانات از اينكه با رفقايشان بدينسان معامله مي شودخونشان به جوش آمد و با غريو و فرياد مي خواستند به پينچ فيلد حمله كنند و آدمها را از آنجا برانند و حيوانات را آزاد كنند . اما اسكوئيلر آنان را نصيحت مي كرد كه از اقدام به هر گونه عمل نسنجيده و عجولانه خودداري كنند و به درايت رفيق ناپلئون اعتماد داشته باشند . با وجود اين احساسات ضد فردريكي اوج مي گرفت . صبح يكي از يكشنبه ها ناپلئون در انبار حضور يافت و اظهار داشت كه وي هرگز و هيچگاه قصد فروش الوار به فردريك را نداشته و گفت طرف معامله بودن با شخص رذلي چون او را دون شان خويش ميداند . كبوترها كه هنوز براي دامن زدن انقلاب به خارج فرستاده مي شدند از قدم گذاشتن به فاكس وود منع شدند و همچنين جاي شعار ( مرگ بر بشريت ) را ( مرگ بر فردريك ) گرفت .
تا روزي ديگر .... .

هیچ نظری موجود نیست: