حيوان سراسر گيتي همه خاموش چشم و گوش به من
مي دهم مژده اي مسرت بخش خوشتر از اين نبود و نيست سخن
هان به اميد آنچنان روزي کاين بشر محو گردد و نابود
وين همه دشتهاي سبز جهان خاصه ما شود چه دير و چه زود
يوغها دور گردد از گردن حلقه ها باز گردد از بيني
بر سر دوش ما وحوش دگر نکند رنج بار سنگيني
گندم و کاه و شبدر و صيفي يونجه و ذرت و چغندر و جو
هر چه از خاک سر کند بيرون مي خوريمش نبرده رنج درو
دشتها سبز گردد و روشن جويباران زلال گردد و پاک
نرمتر بادها وزد از کوه پاکتر سبزه ها دمد از خاک
اين چنين روز مي رسد از راه مژده کان روز دوره شاديست
گاوها – استران – خران – اسبان مژده کان روز – روز آزاديست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر