شنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۵

قسمت 19

اسبها که به مزرعه وجب به وجب آشنايي داشتند در حقيقت کار چمن زني و شن کشي را به مراتب بهتر از جونز و مستخدمينش بلد بودند . خوکها خودشان کار نمي کردند فقط بر کار سايرين نظارت داشتند . طبيعي بود که به علت برتري علمي رهبر و پيشوا باشند . باکسر و کلوور خود را به آلات چمن زني و شن کشي مي بستند (البته اين روزها ديگر حاجتي به دخنه و افسار نبود )و دورادور مزرعه قدمهاي سنگين و استوار بر مي داشتند در حاليکه خوکي دنبال آنان مي رفت و بر حسب اقتضا (رفيق هين )و يا (رفيق چش )مي گفت . همه حيوانات حتي ضعيفترين آنها در کار برگرداندن يونجه و جمع آوري آن سهيم بودند . حتي اردکها و مرغها تمام روز زير آفتاب زحمت کشيدند و خرده هاي يونجه را با منقار جمع آوري کردند . بالاخره کار خرمن برداري دو روز زودتر از مدتي که نوعا جونز و کسانش صرف مي کردندبه اتمام رسيد . به علاوه بيشترين محصولي بود که مزرعه تا آن زمان به خود ديده بود . هيچ تلف نشده بود مرغها و اردکها با چشمان تيز آخرين ساقه هاي کوچک را هم جمع کرده بودند و در سرتاسر مزرعه هيچ حيواني نبود که به اندازه پر کاهي از محصول دزديده باشد . در سراسر تابستان کار مزرعه چون ساعت منظم پيش مي رفت . حيوانات چنان خوشحال بودند که هرگز تصورش را هم نکرده بودند . هر لقمه خوراک به آنان لذتي مخصوص ميداد زيرا اين قوتي بود که تماما مال آنها بود و به دست خود و براي خود تهيه کرده بودند نه غذايي که به دست اربابي خسيس جيره بندي شده باشد .

تا روزي ديگر …… .

هیچ نظری موجود نیست: