سه‌شنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۵

قسمت 30

مالي را بالاخره در آخورش در حاليكه سر را زير يونجه ها مخفي كرده بود پيدا كردند . از همان لحظه شليك تفنگ فرار كرده بود . وقتي حيوانات پس از يافتن مالي برگشتند ديدند كه شاگرد مهتر كه در واقع بيهوش شده بود حالش بجا آمده و به چاك زده است . حيوانات با هيجان بسيار دوباره گرد هم جمع شدند . هر يك با اوج صداي خويش داستان هنر نمايي خود را در جنگ شرح ميداد . بدون مقدمه جشني بخاطر فتح و پيروزي بر پا شد . پرچم بالا رفت و سرود (حيوانات انگليس ) چندين بار خوانده شد . بعد از گوسفندان مقتول تشييع مجللي بعمل آمد و بوته خاري بر مزارش غرس شد . اسنوبال كنار قبر نطق كوتاهي ايراد كرد و بر لزوم آمادگي همه حيوانات و در صورت ضرورت به جانفشاني در راه قلعه حيوانات تاكيد كرد . حيوانات به اتفاق آرا تصميم گرفتند كه نشاني نظامي به اسم نشان (شجاعت حيواني درجه يك ) داشته باشند و آن را در همان وقت و همان جا به اسنوبال و باكسر اعطا كردند . مدال برنجي بود و در واقع از يراق اسبها در يراق خانه به دست آمده بود . قرار شد مدال يكشنبه ها و روزهاي تعطيل به سينه نصب شود . نشان (شجاعت حيواني درجه دو ) هم تهيه شد و به گوسفند مقتول اعطا گشت . در اطراف اسم جنگ بحث زيادي شد و بالاخره آنرا جنگ گاوداني ناميدند چون يورش از گاوداني شروع شد . تفنگ جونز را كه روي گل مانده بود با فشنگهايي كه ميدانستند در مزرعه بجا مانده است به مثابه مهمات در پاي چوب پرچم گذاشتند و قرار شد تفنگ را سالي دو بار : يك مرتبه در دوازدهم اكتبر سالگرد جنگ گاوداني و يك مرتبه در نيمه تابستان سالروز انقلاب شليك كنند .

تا روزي ديگر .... .

هیچ نظری موجود نیست: