چهارشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۵

قسمت 39

در يكشنبه سوم بعد از اخراج اسنوبال حيوانات در كمال تعجب شنيدند كه ناپلئون اعلام داشت كه آسياب بادي ساخته مي شود . او براي تغيير عقيده اش دليلي ابراز نداشت و صرفا به حيوانات گوشزد كرد كه اين امر مستلزم كار فوق العاده است و چه بسا منجر به تقليل جيره آنان شود و گفت نقشه كار با تمام جزئيات آن ظرف سه هفته گذشته به وسيله كميته مخصوصي از خوكان تهيه شده و اميد است بناي آسياب بادي و آبادي هاي ديگر ظرف دو سال تمام شود . همان روز عصر اسكوئيلر به حيوانات بطور خصوصي اظهار داشت كه ناپلئون در حقيقت هيچگاه با آسياب بادي مخالف نبود بلكه بر عكس از بدو امر طرفدار آن بود . نقشه اي كه اسنوبال در كف اتاق جوجه كشي رسم كرده بود در واقع از بين نوشتجات ناپلئون به سرقت برده بود و در حقيقت آسياب بادي از اختراعات شخصي ناپلئون بوده است . و وقتي يكي از حاضرين سوال كرد پس چطور ناپلئون با آن سرسختي با آن مخالفت مي كرد اسكوئيلر نگاه شيطنت آميزي كرد و گفت : زرنگي ناپلئون بود . فقط تظاهر به مخالفت با آسياب بادي ميكرد تا از شر اسنوبال كه عنصر بسيار خطرناكي بود رهايي پيدا كند و حالا كه اسنوبال از سر راه برداشته شده نقشه بدون دخالت وي مي تواند عملي شود . و اسكوئيلر اضافه كرد : اين همان چيزي است كه به آن تاكتيك مي گويند . در حاليكه مي چرخيد و دمش را ميجنباند چندين بار تكرار كرد : تاكتيك رفقا تاكتيك . حيوانات درست معني كلمه را نفهميدند اما اسكوئيلر چنان قرص و محكم حرف زد و سگها كه تصادفا با وي بودند چنان غرش تهديد آميزي كردند كه همگي توضيحات وي را بدون چون و چرا پذيرفتند . تمام آن سال حيوانات مثل برده كار كردند اما راضي بودند و از هيچ كوشش و فداكاري مضايقه نمي كردند چون خوب مي دانستند هر تلاشي مي كنند به نفع خود و براي نسل آينده خودشان است نه به نفع يكدسته بشر دزد و تنبل .
تا روزي ديگر ... .

هیچ نظری موجود نیست: