پنجشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۶

قسمت 52

منظور از انقلابي كه ميجر پير تخمش را در ذهن آنها كاشت وحشت و كشتار نبود . اگر خود او تصويري از آينده را مجسم مي كرد تصويري بود از اجتماع حيوانات در امن از گرسنگي و شلاق , در تساوي , و هر كس فراخور ظرفيت خود كار مي كرد و قوي حامي ضعيف بود همانطور كه خود او در شب نطق ميجر جوجه مرغابيها را محافظت كرده بود . در عوض - نمي دانست چرا - به روزي افتاده بودند كه كسي از وحشت سگهاي درنده جرات اظهار نظر نداشت و ناظر تكه پاره شدن دوستانش و شاهد اعترافات آنها به جناياتشان بودند . فكر طغيان در سرش نبود . ميدانست با تمام شرايط موجود وضعشان بهتر از زمان جونز است . و مهمترين كار جلوگيري از بازگشت بشر است . ميدانست بايد وفادار بماند , بيشتر كار كند , دستورات را اجرا كند و پيشوائي ناپلئون را قبول داشته باشد . اما منظور از رنجي كه او و ساير حيوانات برده بودند اين نبود . به اين منظور نبود كه آسياب بادي را ساخته بودند و خود راهدف گلوله هاي جونز قرار داده بودند . افكار كلوور اين بود هر چند قادر به بيانش نبود . بالاخره احساس كرد خواندن سرود (حيوانات اننگليس ) تا حدي مي تواند جايگزين كلماتي شود كه از عهده ادايش بر نمي آيد و لذا شروع به خواندن سرود كرد . حيوانات ديگر كه گرد وي نشسته بودند با او همصدا شدند و سه بار آن را پياپي با هماهنگي تمام ولي آهسته و با لحني پر سوز خواندند . هرگز اين سرود را اينچنين نخوانده بودند . تازه دور سوم را تمام كرده بودند كه اسكوئيلر همراه دو سگ رسيد و معلوم بود براي گفتن مطلب مهمي آمده است . اعلام كرد كه طي امريه رفيق ناپلئون سرود ( حيوانات انگليس ) منسوخ گرديد . از اين تاريخ به بعد خواندن آن ممنوع است . حيوانات يكه خوردند . موريل فرياد كشيد : چرا ؟ اسكوئيلر آمرانه گفت : رفيق , به اين دليل كه ديگر حاجتي به آن نيست . سرود ( حيوانات انگليس ) سرود انقلاب بود و در حال حاضر انقلاب به ثمر رسيده است و مجازات خائنين آخرين قسمت آن بود . دشمن اعم از داخلي و خارجي شكست خورده است . در آن سرود ما تمايلات خود را براي داشتن روزهاي بهتر و زندگي بهتر بيان مي كرديم و حالا كه روز بهتر و زندگي بهتر داريم ديگر اين سرود معنا ندارد . هر چند حيوانات ترسيده بودند ولي چند تايي قصد اعتراض داشتند منتها گوسفندان بع بع ( چهار پا خوب دو پا بد ) را شروع كردند و مجال بحث پيش نيامد . بدين طريق ديگر سرود ( حيوانات انگليسي ) شنيده نشد و بجاي آن مي ني ماس شاعر شعري ساخت كه مطلع آن اين بود : قلعه حيوانات , قلعه حيوانات , هرگز از من به تو آسيبي نخواهد رسيد !
و اين سرود هر يكشنبه صبح پس از برافراشتن پرچم خوانده مي شد . اما بنظر حيوانات نه كلمات و نه آهنگ آن به پايه سرود ( حيوانات انگليس ) نمي رسيد .
تا روزي ديگر .... .

هیچ نظری موجود نیست: